در بسیاری از آداب و رسوم اقوام و ملل می بینیم که سینه به سینه به نسل های جدید منتقل شده است.
ابتدایی ترین نقوش از خطوط ساده یا تزئینی حیوانات، خورشید، ستارگان، انسان، درخت و ... تشکیل یافته است.
بدون تردید وضع نابسامان و متزلزل انسان، او را وادار می داشت تا راهی برای بهتر زیستن و بقاء خود پیدا کند و به وسیله ی آلام روحی و جسمی خود را تسکین دهد و بتواند در مقابل شداید و سختی ها مقاومت ورزد و هم چنین حس زیبایی پرستی و دوستی خود را ارضاء کند.
استفاده بشر اولیه ازرنگ هیچ ارتباطی به زیبایی شناسی نداشته و شیوه ی برخورد امروزی با رنگ به عنوان عنصر زیبا به زمان رنسانس و پس از آن بر می گردد.
البته درست است که برای بشر اولیه نیز در رنگ و طرح زیبایی وجود داشته اما، بیان هنری وی بیش تر از میل شدید وی به نشان دادن رازهای جهان و قدرت های ماوراءالطبیعه ناشی می شد تا از ضرورت احساسی یا زیبایی شناختی.
رنگ های مورد استفاده ی (لولویی ها، کرتی ها، کاسی ها) تا به امروز شامل این رنگ های ساده می شد: قرمز، فیروزه ای، طلایی، زرد، سبز، آبی، ارغوانی، سیاه وسفید، مشکی، که بخشی از دانش و فلسفه ی آن ها بوده واز رازها، خدایان، شیاطین، جاودانگی سخن می گفتند. در نتیجه زنده و درخشان بودند .
رنگ قرمز-به صورتی یا قرمز تیره، آلبالویی-مظهر نوع بشر، عنصرآتش، روز بود.
رنگ آبی ، نه تیره تر- عنصر هوا را نمایندگی می کرد.
رنگ ها می بایست مطلق باشند، زیرا مفاهیم زنده و مطلقی از زندگی بر زمین یا زندگی پس از مرگ را بیان می کردند.
زندگی در کوهستان به استفاده از رنگ های تند وتیز هدایت کرده و هرچه قدر از بلندی کوه به طرف پستی(دشت) آمده رنگ ها سردتر شده است.
در باستان نور ورنگ را زاییده ی آفتاب می دانستند و مقدس می شماردند و از رنگ به عنوان ابزاری (همراه با نقش) جهت نشان دادن احساسات درونی وتزئین کردن مصنوعات خود استفاده می کردند .
معمولاً رنگ مایه های انتخابی به ندرت از دایره رنگ های قرمز، سبز، آبی، ارغوانی، سفید وسیاه و... تخطی می کرد.نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.